با سلام . بنده ۲۵ ساله پسر مجرد هستم مدتی هست که اصلا به ازدواج و همسر دار شدن بی نیاز هستم یعنی هیچ احساسی ندارم تو شهر نمیتونم زندگی کنم دوست دارم تو بیابون ها زندگی کنم حتی تصمیم گرفتم از خونه فرار کنم و برم دلیلش اینه که از شهر و زندگی بدم میاد به نظروتون چکار کنم دیگه بریدم
با سلام خدمت شما دوست عزیز
1. چند مدت است این علایم را دارید؟
2. دلیل خاصی برای شروع این علایم در شما وجود دارد؟
3.تغییراتی در خواب و تغذیه خود احساس می کنید؟
4. آیا دوست صمیمی دارید؟
5. این کنار گیری از جمع باعث شده است که بر عملکرد اجتماعی و شغلی شما تاثیر گذارد؟و..
با توجه به علایمی که بیان کرد که مشکوک به افسردگی می باشد بهتر است به صورت حضوری به روانشناس مراجعه کنید تا بررسی های لازم در این زمینه صورت گیرد و به شما کمک شود.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
02122354783
شاد باشید
سلام . حدود یک سال البته قبلا اینجوری بود ولی کمتر الان تشدید شده
۲ اولا دوران کودکی و نوجوانیم خوب نبود کمبود محبت اذیت همسالانم ضعیف بودن جثه و مسخره کردن بنده جلوی دیگران اگه الان به دوران نوجوانی و کودکی فکر کنم گریه ام میگیره بنده دوران نوجوانی ارزوی مرگ میکردم تا جایی که اعتصاب غذا میکردم و مریض شدم نمیدونم ایا این دوران تاثیر داره
۳خواب و تغذیه عالی
۴ بله
۵ بله
با سلام مجدد خدمت شما دوست عزیز
با توجه به اینکه این علایم از دوران نوجوانی با شما وجود داشته است و شما هنوز از فکر کردن به آن دوران احساسات غم و اندوه را تجربه می کنید و همچنین اینکه این علایم بر عملکرد شما تاثیر گذاشته است نیاز است که به صورت حضوری به روانشاس مراجعه کنید تا این موضوع مورد بررسی بیشتری قرار گیرد و در این مسیر به شما کمک شود .
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
021-22354783
شاد باشید
سلام دوست گرامینوشته اصلی توسط Carbar
به نظر می رسه این تلاش ناخودآگاه شما برای انکار نیازهاتون باشه.
در واقع انکار شما نشان از نیاز است. همچنین ممکن است از نظر خلقی و عزت نفس نیز نیاز به بهبود باشد.
با یک روانشناس بالینی مشورت کنید.
داداچ تو میل جنسی نداری ؟
[/SIZE]اینجا سرزمین نامردمی هاست،به سلام گرم هیچکس اعتماد نکن
آدم های این حوالی روی حرف ها و انتخاب هایشان نمیمانند
همان ها که شروع کردند ،همان ها که تو را خاستند، یک روز در کمال ناباوری و انکار، تو و دل بستگی ات را پس میزنند
دل نبند!
اینجا پایان هیچ شاهنامه ای خوش نیست
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟